پاکستانیزاسیون: شمشیر کج وارون
- ۰ نظر
- ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۲۳:۱۱
چرا حقوق مالکیت مهم است؟
مقایسه دو واقعه همزمان بین ایران و انگستان
در 1662 پارلمان برای تشویق سرمایه گذاری جهت قابل کشتیرانی کردن رودخانه سالورپ در ورکشایر انگلستان، قانونی را تصویب کرد و بر اساس آن خانواده بالدوین 60 هزار پوند در این پروژه هزینه کرد. در مقابل آنها این حق را به دسا آوردند که از مردم بابت کشتیرانی مسافری و تجاری در این رودخانه عوارض بگیرند. در 1693 اما با نفوذ قدرتهای رانت جوی، پیش نویس قانونی دیگر جهت انتقال این عوارض به کنت شرزبوری و لردکاونتری (از خانواده های پرنفوذ ) به مجلس ارائه شد. این طرح مورد اعتراض سرتیموتی بالدوین قرار گرفت. او عرض حالی به پارلمان نوشت و مدعی شد که طرح پیشنهادی، حق پدر وی را که قبلاً به امید کسب درآمد سرمایه گذاری سنگینی در رودخانه کرده است را به کلی پایمال می کند. بالدوین بر از بین رفتن انگیزه های سرمایه گذاری در صورت تصویب لایجه جدید تاکید کرد. و گفت:" این دقیقاً همان کاری است که شاهان استورات انجام میدادند. از بین رفتن حقی که توسط فرد و بر اساس قانون مصوب پارلمان وضع شده است، بدون موافقت او، پیامد خطرناکی برای کشور خواهد داشت". در نتیجه تلاش های خانواده بالدوین، و علیرغم فشارهای سیاسی و رانتی خانواده های پرنفوذ مدعی، قانون جدید به تصویب پارلمان نرسید و حقوق مالکیت این خانواده حفظ شد. میراث بالدوین برای انگستان، هم رودخانه قابل کشتیرانی است و هم دفاع از حق مالکیت که انگیزه انباشت سرمایه و فعالیت را در مسیر توسعه فراهم کرد.
اما دقیقاً در همین تاریخ در ایران، دوران صفویه و حدودا شاه عباس اول است. شاه عباس برای برقراری امنیت و تقویت قدرت، تصمیم به ایجاد یک ارتش دائمی گرفت که علیرغم اهمیت آن برای آینده کشور، باعث بروز مشکلات مالی برایش شد. کمبود منابع مالی برای تامین ارتش جدید مسال همهمی برای دربار بود. شاه عباس، راه حلی یافت، ولی در بلند مدت این کار بدل به یکی از عوامل اصلی افول صفویه شد. راه حل او، از بین بردن حقوق مالکیت و تصرف زمینها (یعنی منبع تولید و ثروت) به نفع حکومت بود. به این ترتیب, شاه عباس، تعداد بیشتری از ولایات ممالک را بدل به اراضی خاصه (تاج) کرد تا بودجهٔ کافی برای سپاهیان جدید فراهم آورد؛ او در اراضی حکومتی خود، مباشرین مالی گمارد که مستقیماً مالیات جمعآوری کرده به خزانهٔ شاهی واریز میکردند. این سیاست، که توسط جانشینانش ادامه یافت، یکی از صدها نمونه عدم توجه به حقوق مالکیت است.
این امر را می توان در تمام دوران تاریخ ایران با انواع توجیحات اقتصادی، مذهبی، سیاسی و غیره رصد کرد. قاجاریه، پهلوی و حتی در انقلاب اسلامی، منبع درآمدی بسیاری از تیولها، املاک شاهنشاهی، ستادها و ارگانها بر اساس همین مصادره ها و شکستن حقوق مالکیت بوده است.
اشکال اساسی در عدم توجه به حقوق مالکیت این است که انگیزه های رشد، کارایی، خلاقیت و ابتکار و فرصت انباشت سرمایه مالی، سرمایه انسانی، فناوری و سرمایه های اجتماعی را سلب میکند. و همین برای بدبختی یک تاریخ کافیست!
و حالا برگی دیگر،
شاه عباس به ظاهر به فرزندانش علاقه زیادی داشت تا اینکه پسر دومش، حسن در سال ۹۹۷ ه.ق در مشهد شورش کرد. بااینکه این شورش سرکوب شد، ولی خاطره کودتا علیه پدر شاه عباس برای او تداعی شد و اضطراب سراپایش را گرفت. وقتی در سال ۱۰۲۳ ه.ق سران چَرکِسها (قوم گرجی- قفقازی که مسلح و قدرتمند بودند) مورد سوءظن واقع شدند، شاه عباس همه از دم تیغ گذران و اموالشان را مصادره کرد؛ علاوه برآن، محمدباقر میرزا (پسر ارشد شاه عباس) در سال ۱۰۲۴ ه.ق در رشت به دستور پدرش به قتل رسید. شش سال بعد چهارمین پسر شاه، محمد خدابنده بود، که او نیز در هنگام بیماری شدید پدرش، زودهنگام از قزلباشان درخواست حمایت کرد که سرنوشت او نیز گرفتن چشمانش بود. در سال ۱۰۳۶ ه.ق تنها دو سال مانده به فوت شاه عباس، پنجمین پسرش امامقلی میرزا در حالیکه بیش از بیست و دو سال از عمرش نمیگذشت، سرنوشت مشابهی یافت. سرانجام شاه عباس، دیگر پسری که شرایط پادشاهی داشته باشد، نداشت. نابر این نوه شاه عباس، سام میرزا، فرزند صفی میرزا تنها گزینه باقی مانده برای احراز مقام پادشاهی و جانشینی پس از مرگ شاه عباس بزرگ به حساب میآمد. به این ترتیب وی در سال ۱۰۳۸ ه.ق هشت روز پس از مرگ شاه عباس، در ۱۸ سالگی، در کاخ عالی قاپو بر تخت پادشاهی تکیه زد ( با انبانی از اضطراب و حالی از تجربه حکومت).
منابع:
چرا ملتها شکست می خوردند. نوشته دارون عجم اوغلو و رابینسون. صفحه 264
تاریخ جهان آرای عباسی، میزرا وحید قزوینی، صفحات 153 به بعد
محسن علی حیدری